بیان مباحث مدیریت بصورت خلاصه اما کاربردی برای همه






درباره من


تماس


مباحث مدیریتی


صفحه اول


جستجو مثلا: تکنیک های متقاعد سازی مشتری

۷ مطلب با موضوع «مقالات :: مدیریت رسانه :: مفاهیم پایه ای رسانه» ثبت شده است

تفکر و سواد رسانه ای

تفکر و سواد رسانه ای

کاربرد این عبارت در جامعه ی ایرانی ابدا به معنی تفکر و سواد نیست! احتمالا با شنیدن عبارت «تفکر و سواد رسانه ای» به یاد افرادی افتادید که قصد دارند تفکرات متضاد با خودشان را تخریب کرده و شما را نادان جلوه دهند تا قبول کنید که تفکر ایشان خوبِ مطلق است. این عبارت در جامعه ی ما معادل واژه ی بصیرت فرض می شود که استفاده از آن نیز محدود به دیدگاه های خاصی می گردد و درواقع هر کسی که تفکری نزدیک به ساختار ایشان داشته باشد باسواد و بابصیرت فرض می شود و اگر تضادی با آن داشته باشد گمراه و نادان و فریب خورده فرض می گردد. این عبارت آنقدر مظلومانه سلاخی شده است که دیگر کاربرد اصلی خود را ندارد و تبدیل به یک ابزار برای تخریب مخالفین گشته است.

تفکر و سواد رسانه ای را باید شامل تکنیک هایی دانست که مخاطب بتواند صحت آنچه که می شنود را متوجه شود با فرض اینکه می دانیم  «رسانه ی بیطرف وجود ندارد». همانطور که در بخش ماهیت رسانه و رفتار رسانه خواهید دید، همیشه رسانه ها قصد دارند که افکار عمومی را در جهت اهداف خود هدایت کنند پس بهترین تعریف از سواد رسانه ای این است که بپذیریم «هیچ رسانه ای حقیقت را بی‌طرفانه نمی گوید» و این خلاصه ی تفکر و رفتار رسانه ای است.

اما در هر حالت، انسان نیاز دارد که اخبار پیرامون و موثر بر زیست خود را کسب کند تا از مخاطرات مختلف در امان باشد. اینجاست که باید سعی کند از میان گفتار همین رسانه های مغرض، حقیقت را یافته و با توجه به نیاز خود استنتاج نماید. برای این منظور راهی وجود ندارد جز شناخت تکنیک های مهندسی خبر. در ادامه ی این گفتار سعی شده مهمترین تکنیک های مهندسی خبر بیان گردد تا مخاطبین بتوانند از میان انبوه اخبار هدفمند، آنچه که نیاز به دانستن دارند را استخراج کنند. درواقع هیچ راهی برای کسب سواد رسانه ای وجود ندارد مگر شناخت تکنیک های رسانه.

۲۸ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی امیری فلاح

ماهیت رسانه چیست؟

ماهیت رسانه چیست؟

در این بخش قصد ندارم آنچه را بگویم که در تمام تعاریف آکادمیک از رسانه بیان شده است بنابراین مستقیما به اصل موضوع می پردازم. «رسانه ابزاری است که پیامی باورپذیر را از یک یا چند گوینده به یک یا چند شنونده که تمایل به شنیدن آن پیام دارند با هدفی مشخص انتقال دهد و این انتقال پیام مطابق اصول ارتباط باشد». همین تعریف مشخص می کند که گستره و انواع رسانه ها تقریبا شامل تمام آن چیزی می شود که در اطراف می بینیم. در زیر به انواع اجزای رسانه می پردازیم:

  • پیام: اکثر متکلمین می گویند که پیام ها شامل انواع نوشتاری، گفتاری، و دیداری است اما من معتقدم که حتی بویایی و چشایی و لامسه را نیز باید جزو انواع پیام دانست. مثلا وقتی که ما از یک عطر گرانقیمت در مهمانی ها استفاده می کنیم، ممکن است قصد داشته باشیم که پیامهایی را به اطرافیان انتقال دهیم. همچنین وقتی به یک بنای مذهبی می رویم، احتمالا با اجزایی در طراحی آن مواجه می شویم که اهداف تبلیغات مذهبی دارد. اگر به اطراف خود دقت کنیم، غیر ممکن است که یک عنصر تبلیغاتی حاوی پیام نبینیم.
  •  هدف: اینجا با مقوله ای مواجه هستیم که تقریبا تمام ابعاد رسانه را دربر می گیرد. ما ابدا با هیچ رسانه بیطرفی مواجه نیستیم و واقعا هم هیچ رسانه ای بیطرف نیست! اگر می خواهید بدانید که یک رسانه طرفدار چه تفکری است، راحت ترین راه آن است که ببینید از چه منابعی تامین مالی می شود. مشخص است وقتی که کسی برای کاری پول می گیرد، نمی تواند علیه منبع تامین پول چیزی بگوید و درواقع رسانه همیشه در خدمت ارضای علایق صاحبان سرمایه است. حتی اگر من بعنوان مستقل نیز قصد داشته باشم حرفی را به شما انتقال دهم، قطعا هدفی از این کار دارم بنابراین بیطرفی در هیچ گفتاری ممکن نیست.
  • ابزار: انواع ابزارهای انتقال خبر در طول تاریخ بشری متفاوت بوده است. اولین ابزار انتقال خبر را باید مبدا اختراع زبان دانست که افراد می توانستند آنچه که در ذهن دارند را انتقال دهند. این روند بعد از اختراع خط توسط نوشتار ادامه یافت که بعد از ظهور چاپ، با گسترش جراید همراه گشت. بعد از پیشرفت علوم مخابراتی، ابزارها با رادیو و تلویزیون گسترش یافت و در دوران فعلی با ظهور اینترنت، شکل خبررسانی به سایتها و شبکه های اجتماعی نیز کشانده شد. اما نکته ای که در این میان مطرح است، استفاده ی دولتها از ابزارها و محدود کردن کانالهای رسانه است. همیشه دولتها دوست دارند که تنها منبع تامین اخبار برای مردم خود باشند تا اینگونه بتوانند به افکار عمومی جهت دهی کنند. یک مثال بارز از موفقیت در این رفتار را باید عملکرد حکومت کره شمالی دانست که باعث شده مردم آن کشور تصور کنند که خوشبخت ترین مردم جهان هستند. از زمان رشد شبکه های تلویزیونی ماهواره ای و ظهور اینترنت، قدرت و نفوذ رسانه های دولتی در تمام جهان افول چشمگیری داشته است زیرا رسانه های حکومتی دیگر تنها کانال اطلاع‌رسانی اخبار به مردم نیستند. اینجاست که رقابت در بین رسانه ها برای جذب مخاطب با هدف شکل دهی به افکار عمومی آغاز می شود. مهمترین راهکارهای رقابت رسانه ها شامل موارد زیر است:
    • در دسترس بودن که پس از ظهور اینترنت کلا تغییر کرد.
    • ارزان یا رایگان بودن (مثلا با ظهور اینترنت، اقبال روزنامه ها کاهش چشمگیری داشت).
    • بیان اخبار از دیدگاه های مختلف (حفظ بیطرفی در ظاهر).
    • بهره گیری از تکنیک های زیبایی شناسی مانند رنگ و موسیقی.
    • بیان آنچه که مخاطب دوست دارد بشنود هرچند دروغ باشد.
    • بهره گیری از تکنیک های جنسی که جزوی از ذات بشر است (بحث در این مورد بسیار است اما هرگز نمی توان به آن بی اعتنا بود).
    • پوشش دادن تمام سلایق جهت جذب حداکثری و تنوع.
    • تولید اخبار جدید و تبدیل شدن به اولین مرجع خبر برای مخاطب.
    • پرهیز از شعار زدگی و بیان نظرات همه (هرچند در ظاهر).
    • برقراری ارتباط تعاملی و فاصله گرفتن از مونولوگ (مونولوگ یعنی یک گوینده و چندین شنونده - مخالف دیالوگ یعنی گفتگویی گروهی که همه هم شنونده و هم گوینده هستند).
۲۸ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی امیری فلاح

اصول ارتباط با مخاطب

اصول ارتباط با مخاطب

اصول ارتباط همان اصولی است که از ابتدای شکل گیری زبان در بین استانها مطرح بوده است و شامل موارد زیر می شود:

  1. در چه زمانی: مشخص است که ارائه اخبار باید هرچه سریعتر باشد و این یکی از اصول رقابت رسانه ای است. ضمنا بیان خبر در زمان نامناسب می تواند بدتر از بیان نکردن آن باشد. تا قبل از ظهور اینترنت، رسانه های ارتباط جمعی می توانستند اخبار را با کمی تاخیر اعلام کنند اما در شرایط کنونی بزرگترین رقیب رسانه های صوتی و تصویری را باید مردمی دانست که به صورت خودخواسته اقدام به توزیع اخبار می کنند. بنابراین رسانه های رادیویی و تلویزیونی باید بسیار چابک شوند. در سالهای گذشته مشاهده شده که رسانه های رسمی نتوانسته اند با سرعتی که مردم در انتشار اخبار فعالیت می کنند رشد کنند از این جهت سعی کرده اند که مردم را به اخباری که توسط مردم توزیع می شود بدبین سازند که البته به دلایل مختلف در این زمینه نیز ناکام مانده اند.
  2. در چه شرایطی: بسیار مشاهده شده که رسانه ها به بیان اخبار بی اهمیت می پردازند درحالیکه مردم به دنبال دغدغه های خود هستند. همین رویکرد باعث شده که جامعه درک کند که آن رسانه دست به سانسور خبری می زند و نسب به آن بی اعتماد شوند. رسانه ای که نتواند خواسته های مردم خود را پوشش دهد، قطعا از دایره رقابت حذف می شود.
  3. با چه لحنی: بیان لحن در گفتار از زمان پیدایش زبان اهمیت داشته است. مشخص است که استفاده از گفتار با رویکرد مذهبی نمی تواند جوامع سکولار را به خود جذب کند و باعث می شود که مخاطبین به سمت سایر رسانه ها متمایل شوند. در لحن گفتار رسانه باید حدود اعتدال ضمن قرابت به سلایق همه را حفظ کرد. حتی استفاده از لحن محاوره ای که معمولا در شبکه های اجتماعی استفاده می شود، یکی از اصول ارتباط افراد است که در بسیاری از رسانه ها رعایت نشده و مخاطب نمی تواند ارتباط کاملی با رسانه برقرار کند.
  4. به چه کسی: اکثر رسانه ها با هدف پاسخگویی به نیاز جامعه ای مشخص طراحی شده و به شناخت علایق همان جامعه می پردازند. مثلا در ایران کنونی می توانیم دو دسته رسانه ی جمعی مشاهده کنیم شامل رسانه های حکومتی و رسانه های فارسی زبان خارجی که اگر توسط رسانه های حکومتی به سلایق تمام جامعه پرداخته می شد، دلیلی برای مراجعه مردم به رسانه های دیگر وجود نداشت. رویکرد دفاعی حکومت ایران به رسانه های فارسی زبان خارجی استفاده از عبارت «معاند» و نمایش اشتباهات آنها است (که البته من قصد ندارم به ریشه یابی عناد بپردازم و این خود گفتاری مفصل است) اما مشخص است که رسانه های حکومتی توانایی رقابت را با توجه به چهارچوبهای خود نداشته اند بنابراین سعی در تخریب رقیب می کنند. (توجه فرمایید که من قصد تطهیر رسانه های خارجی را ندارم اما شما بگویید برای کسی که مثلا علاقه به موسیقی راک دارد چه تمهیداتی در رسانه های داخلی اندیشیده شده است؟)
  5. توسط چه کسی: همیشه در هر گفتاری توجه به زیرمایه های فکری، اعتقادی، علمی، و شخصیتی گوینده اهمیت داشته است. حتما برای شما هم رخ داده که به نتیجه برسید با توجه به موارد فوق نمی شود با کسی صحبت مفیدی داشت چون او نمی تواند حرفهای شما را بفهمد؛ و یا حتی ممکن است با افرادی مواجه شوید که حتی توانایی و تحمل شنیدن گفتار شما را ندارند پس قاعدتا ارتباط با چنین شخصی را پایان می دهید. این موضوع در زمانی به اوج می رسد که درک کنید یک رسانه دست به سانسور، دروغگویی، تطهیر خود یا یک تفکر، گفتار جانبدارانه، عدم توجه به نگاه های دیگر، عدم توانایی ادراک کافی، نداشتن استقلال و آزادی بیان، جانبداری از قشر خاصی از جامعه، تحمیل تفکر مورد تایید خودش، و مسائلی از این دست می زند (توجه شود که هیچ رسانه ای دارای چنین شرایطی نیست اما حداقل در ظاهر باید اینگونه رفتار کند). مشخص است که در این شرایط، گوینده از جایگاهی که لایق توجه مخاطب باشد ساقط می شود.
۲۸ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی امیری فلاح

شِبهه علم چیست

شِبهه علم چیست؟

درواقع اگر بخواهیم دقیقتر به جریان نگاه کنیم، خواهیم دید که عده ای (در هر دو سمت مخاصمه) می خواستند برای مقابله با موج گسترش علم در جامعه ی ایرانی از یک راهکار علمی استفاده کنند اما چیزی نیافتند بنابراین به نتیجه رسیدند که باید یک شبهه‌علم بسازند و از آن استفاده کنند (شبهه علم یعنی آنچه که با علم مخلوط است اما نه می توان آنرا ثابت کرد و نه می توان رد کرد و اکثرا استفاده تبلیغاتی و ابرازی دارد). در اکثر گفتارهایی که با هدف اقناع افکار عمومی بیان می شود، گویندگان سعی می کنند که اهداف خود را آنقدر با کلمات تخصصی و فنی مخلوط کنند تا شنونده بپذیرد که چیزی از آن موضوع نمی فهمد و باید به گفتار گویندگان اکتفا کند. همیشه در مورد شبهه علم ها بیان می شود که این یک دانش جدید است که هیچ شخص یا کشوری به آن دست نیافته پس سعی نکنید آنرا فهمیده یا نقد کنید. شبهه علم دقیقا مثل همان لباس نامرئی است که یک کلاهبردار برای پادشاه دوخته بود و می گفت که فقط عاقل ها می بینند. آنچه که امروز در جامعه ایرانی بعنوان تفکر و سواد رسانه ای مطرح است دارای ریشه های علمی نیست بنابراین پیشنهاد می کنم هرجا که چنین عبارتی را شنیدید، بجای آنکه به ذهنیات خود شک کنید، اهداف گوینده ی این گفتار را بشناسید.

۲۸ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی امیری فلاح

تکنیک های متقاعد سازی مخاطب

تکنیک های متقاعد سازی مخاطب

خاستگاه اصلی این تکنیک ها در روانشناسی بوده و کاربرد بسیار گسترده ای در فروش و بازاریابی نیز دارند اما بخشی که هرگز از آن یاد نمی شود، کارکرد همین تکنیک ها در رسانه است. اطلاع و تسلط بالا بر این تکنیک ها برای بقای هر رسانه ای الزامی و حیاتی است تا بتواند مخاطبین خود را اقناع کد:

  • استفاده از استدلال شبهه عقلی و شبهه علمی برای متقاعد سازی مثلا بگوید: این پیشنهاد به این دلایل راهکار این مشکل است. اجرای این تکنیک نیاز به وجود دانش کافی در گوینده دارد تا شنونده اقناع شود. ضمنا شنونده نیز باید پذیرفته باشد که گوینده مورد اعتماد علمی و اخلاقی است.
  • استفاده از مولفه های ترس، یا شرم همراه با تهدید مثلا بگوید: اگر از ما حمایت نکنید، نزد جامعه بدنام و مطرود خواهید شد.
  • تبلیغات و نیازسازی نقش بسیار زیادی در متقاعدسازی دارد. همچنین تبلیغات می تواند نظریه شرطی سازی را اجرا کند مثلا: همراه کردن تصاویر مرتبط با پرچم یک کشور و ویدیوهای خشونت آمیز، باعث می شود که هر وقت کاربر با یکی از اینها مواجه شود، ناخودآگاه به یاد دیگری بیفتد.
  • ارجاع به قاعده بلشویک (اکثریت) و منشویک (اقلیت) مثلا بگوید: اکثر افراد سعادتمند در طول تاریخ از پیرو این مکتب فکری بوده اند.
  • استفاده از احساسات و عواطف مثلا بگوید: بخشی از پولی که شما برای فلان کالا خرج می کنید، صرف تولید جنگ افزار شده و یا به فلان گروه افراطی داده می شود تا مردم را بکشند.
  • اعلام برخی فعالیت های اجتماعی که باید به صورت خودجوش انجام بعنوان نیازهای آتی و حیاتی مثلا اینطور نهادینه شود که: نهادها و سازمانهای دولتی با کسانی که در انتخابات شرکت کرده اند همکاری بهتری دارند.
  • انتساب موفقیت به یک عامل خارجی مثلا بگوید: اگر می بینید که جومع غربی پیشرفت چشمگیری کرده اند، برای این است که ایدئولوژی ما را به درستی پیاده سازی می کنند.
  • تعیین هدف برای مشتری مثلا بگوید: اگر میخواهی در آینده زندگی آسان و رفاهمندی داشته باشی باید از فلان شخص حمایت کنی.
  • نشانه سازی مثلا بگوید: اگر می بینید که دچار مشکل زیست محیطی شده اید، برای آن است که فلان دستور خدا را رعایت نکرده اید.
  • تاکید بر حواس‌پرتی مثلا بگوید: در گذشته همه چیز بد بود اما مردم تاریخ را فراموش کرده اند، و در گذشته به این صورت بوده ه ما می گوییم.
  • ارائه مشوق مثلا بگوید: ایدئولوژی ما کمک می کند تا جامعه به سعادت برسد.
  • درگیر کردن شخص با خود مثلا سوال ایجاد می کند که: اگر از ما حمایت نکنی آینده فرزندت چه می شود؟
  • تمرکز بر موفقیت گذشته مثلا بگوید: تمام دستاوردهای مثبتی که در گذشته کسب شده، ناشی از عملکرد مردم به تفکر ما بوده.
  • مقایسه شرایط مثبت و منفی همراه با دلایل مثلا بگوید: اگر از ما حمایت کنید، امنیت خواهید داشت اما اگر از ما حمایت نکنید، شما را دشمن خواهد کشت.
  • معرفی خود به عنوان الگو مثلا بگوید: ما که الان آرامش فکری داریم بخاطر آن است که فلان ایدئولوژی را پذیرفته ایم.
  • تایید خود مثلا بگوید: مایی که این تفکر را پیشنهاد می دهیم، سالها در مورد آن تحقیق کرده ایم.
  • زیر سوال بردن دانش شنونده مثلا بگوید: شما چقدر درمورد MCBR می دانید؟ (درحالی که اصلا MCBR وجود خارجی ندارد) من می دانم و به شما پیشنهاد می دهم.
  • ارجاع به تاریخ مثلا بگوید: کوروش و داریوش هم با همین استراتژی پیروز شد و در فرهنگ ما این موضوع نهادینه است.

استفاده از جنبه های نظریه هماهنگی شناختی شامل:

  • تغییر ذهنیت با تقویت یک ذهنیت دیگر مثلا: کسی که سیگار را مضر می داند بشنود که سیگار باعث کاهش وزن می شود.
  • کاهش اهمیت یک شناخت مثلا: استفاده از خودروهای تولید داخل ضمن استفاده از کمربند، خطرات را کاهش می دهد.
  • استفاده از همپوشانی برای توجیه مثلا: آمار مرگ بر اثر تصادف با خودروهای داخلی کمتر از آمار مرگ بر اثر سیگار است.
  • درخواست بابت ارزیابی مجدد هزینه-پاداش مثلا: اگر شما دقیق فکر کنید خواهید دید که حمایت از ما برایتان به صرفه است.
  • محدود کردن تفکر و مشورت مطابق نظریه احتمال تشریح مثلا بگوید: با بیان این موارد نقطه مبهمی باقی نماند. این یعنی القا کردن این حس که نیاز به تفکر و مشورت وجود ندارد.

استفاده از نظریه های کارکردی به شرح زیر:

  • پرهیز از تنبیه با هزینه کم مثلا: اگر در اینگونه که می گوییم لباس بپوشید دیگر در خیابان اذیت نمی شوید.
  • مختل سازی عملکرد دفاعی ناخودآگاه مثلا بگوید: به چیزهای خوبی فکر کن که با رای دادن به فلانی رخ می دهد. این باعث خیال‌پردازی متناسب علایق شنونده توسط خودش می شود.
  • ایجاد ارزشهای شخصی که شخص بابت آن تمجید می شود مثلا: اگر این لباس را بپوشی، پاکدامنی خود را به همه نشان خواهی داد و برای تمام مردم، محترم خواهی بود.
  • آموزش آنچه که برای اهداف گوینده مفید است مثلا: شرکت در فلان جشن یا عزاداری برای سلامتی روانی مفید است (درحالیکه آن رویداد مختص حمایت از یک تفکر خاص است).
  • استفاده از نظریه تلقیح که معمولا برای تخریب یا حذف رقیب استفاده می شود مثلا: افشای دروغگویی یک رسانه ی دیگر از طریق شواهد و دلایل.
  • استفاده از نظریه سِیر روایی یعنی گوینده تجربیات افراد معروف را مطرح کند مثلا بگوید: اینشتین گفته من پس از عمری تحقیق به حقانیت فلان تفکر پی بردم.
  • استفاده از نظریه قضاوت اجتماعی یعنی گوینده در ابتدا از قالب فکری شنونده اطلاع کسب کند و مثلا اگر دارای ذهن مذهبی بود بگوید: پیامبر هم در این مورد میفرماید...

استفاده از نظریه سلاح های نفوذ که شامل موارد زیر است:

  • هدیه ای رایگان به شخص داده می شود تا احساس مدیون بودن را در او ایجاد کند (این هدیه می تواند یک شاخه گل در خیابان باشد).
  • اشاره به استقبال اجتماعی مثلا: این پرشورترین حرکت اجتماعی در غرب آسیا است.
  • ارائه میانبر مثلا: شما با استفاده از ایدئولوژی ما، راه صد ساله را یک شبه می روید.
  • بسط دادن چیزی مسخره به مسئله ای دیگر مثلا: درست است که این یک کتاب ایدئولوژیک یا اعتقادی است اما در پزشکی هم استفاده فراوان دارد.
  • استفاده از اثبات اجتماعی مثلا: هر کسی که آمده رشد فکری و تحقیق داشته، در نهایت به این نتیجه رسیده مگر آنکه گمراه باشد. 
  • استفاده از شباهت یعنی مثلا: این آنها دقیقا مشابه فلان قوم است که منقرض شدند.
  • استفاده از نام اشخاص قدرتمند برای تایید مثلا: این نظریه را پروفسور سمیعی هم تایید کرده.
  • استفاده از اصل کمیابی و اعلام کمبود که باعث می شود مردم به آن ارزش بیشتری بدهند مثلا: تنها ایدئولوژی در طول تاریخ که نتایج خوبی داشته، تفکر ما است و مشابه دیگری هم ندارد.

بر اساس نظریات: گس، سیتر، آلین، بیکن، آلباراسین، جانسون، کاچیوپو، کاسیوپو، پتی، ولش، فاوچ، سولز، پولوف، هیگینز، واکر، گارستن، آرمیتاژ، آبراهام، میچی، کالینز، دلاوینیا، گنتزکو، کاچیوپو، شومان، کاتز، شوارتزوالدر، برادوک، گیلارد، گرین، بارن، وودوارد، تاد، کومسووان، نانتاچانتون، راجرز، سالمینن، برگر، مسیان، هافر، گریزب، دولینسکی، لورن، رای، آگویر رودریگز، فریستاد، ماریان

۲۸ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی امیری فلاح

اثر بومرنگ و رسانه (روانشناسی)

اثر بومرنگ و رسانه (روانشناسی)

به معنای آن است که مخاطب حس کند در متقاعد سازی مورد اجبار قرار می گیرد و واکنش مقاومتی نشان می دهد. بنابراین:

  1. گفتار نباید حالت اجباری داشته باشد.
  2. گفتگو نباید در جو خشمگین صورت بگیرد.
  3. شنونده نباید حس کند چیزی که می شنود کلا خلاف تمام اصول عقلی است.
  4. گفتگو باید به نحوی باشد که اطلاعات گنگ، ناکافی یا خارج از دایره فهم شنونده به او داده شود مثلا از بمباران با اصطلاحات فنی پرهیز شود.
  5. شنونده نباید حس کند که در جبهه ی مقابل گوینده قرار دارد.
  6. وقتی شنونده نتواند آنچه که می شنود را با هنجارهای خود مطابقت دهد احساس گناه می کند و مخالفت می کند.
  7. اگر شنونده مقاومت اولیه درخصوص موضوع، شکل تفکر یا شخص گوینده دارد، بهتر است ابتدا این موضوع با برقراری دوستی کلامی اصلاح شود.
  8. شنونده باید حس کند که پیشنهادی دوستانه و خیرخواهانه دریافت می کند وگرنه حس می کند که آزادی او گرفته شده است.
  9. اگر در حین گفتگو، شنونده حس کرد که آزادی او گرفته شده است، بهتر است گفتگو به موضوعی دیگر که دوستانه است منحرف شود و پس از مدتی به بحث اصلی بازگردد.
  10. وقتی شنونده بر موضوعی تعصب افراطی دارد، بهتر است که گوینده به موضوع حمله نکند بلکه برایش سوالاتی منطقی ایجاد کند تا خودش به جواب برسد هرچند اقرار نکند. گفتگو باید صمیمی باشد.
  11. نتایج تحقیقات نشان می دهد یک تبلیغ تهاجمی علیه سیگار باعث افزایش تمایل به سیگار می شود.
  12. اگر شنونده اصرار بیش از حد را از گوینده دریافت کند، نسبت به آن بدبین می شود.

بر اساس نظریات: برهم، کوهن، کوییک، استفنسون، تیبو، استریکلند، کلی، ولکارت، هایدر، کرافورد، کارلستون، لوی، معراوی، رینگلد، وندلند، شریدر، جونز، دیلارد، بولتون، هیل، شولتز

۲۸ خرداد ۰۲ ، ۱۲:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی امیری فلاح

آموزش شکل دهی افکار عمومی

آموزش شکل دهی افکار عمومی

این تعریف شامل مباحث جامعه شناسی و روابط عمومی است اما در فعالیتهای تحقیق و توسعه می توان از اصول آن برای جهت دهی به بازار استفاده کرد.

  • در قدم اول، برنامه های دقیق و مهندسی خبر (یعنی شگردهایی برای نحوه و زمان ارائه اخبار که نتیجه ی مورد انتظار را داشته باشد) از طریق رسانه های جمعی باعث شکل گیری افکار عمومی می شود. مثلا نقش فیسبوک در انقلابهای مخملی
  • سپس بمباران شدید خبری درمورد موضوعی که قصد دارند تبدیل به مطوبیت اجتماعی شود را از طریق تمام رسانه های جمعی آنقدر تکرار می کنند تا جایی که همه باور کنند که این نظر اکثریت جامعه است. وقتی که این را باور کنند، واقعا تبدیل به مطلوبیت اجتماعی (خواسته ی اکثریت) شده است. مثلا القای اینکه تمام ملت آمریکا از حمله به عراق حمایت می کنند
  • افکار عمومی بصورت کلی ارتباط مستقیم با رهبران عقیده دارد یعنی کسانی که در یک جامعه سه خصوصیت دارند:
    • در آن مسئله متخصص هستند
    • دارای پایگاه و شبکه سازی اجتماعی هستند
    • اطلاعات و داده ها را از رسانه های عمومی دریافت کرده، هضم کرده، و با بیان تفسیر خودشان، ارزشهای اجتماعی را شکل می دهند.
  • از انتهای سال ۲۰۰۰ و با ظهور اینترنت، نقش رسانه های حکومتی به شدت کمرنگ شده و بسیاری از دولتها سعی در قطع ارتباط آزاد اطلاعات را دارند تا بتوانند مجددا به افکار عمومی جهت دهی کنند.

روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان، اینفلوئنسر ها، و افراد مشهور نمونه هایی از رهبران عقیده امروزی هستند. پس چنانچه به ایشان اطلاعات هدفمند داده شود یا بتوان با ایشان معامله کرد، می توان افکار عمومی را جهت دهی کرد. مثلا حضور تتلو در جریان انتخابات ریاست جمهوری.

بر اساس نظریات: نیچه، براتز، دوگروتر، اسپیر، کنینگ، فچنر، کلاوزن، هابرماس، دانیلز، دیگزبراون، شیرر، مائو، ون‌اورشوت، کمپبل، شاپیرو

۳۱ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۶:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی امیری فلاح