داستان کاربر (زیرمجموعه UX)

شامل تمام مراحلی است که کاربر از هنگامیکه احساس نیاز به یک نرم افزار را احساس می کند تا زمانیکه دیگر نیازی به نرم افزار ندارد را شامل می شود. این تعریف تقریبا با سفر کاربر نیز یکسان است و نحوه ی اجرای آن شامل موارد زیر است:

  1. اصلی ترین اهداف کاربر در استفاده از نرم افزار از طریق فرم های نظرسنجی مشخص می شود (مثلا کاربر قصد دارد در یک دوره آموزشی شرکت کند، یا آزمون بدهد).
  2. تمام عملکرد کاربر در تمام مراحل استفاده از نصب گرفته تا استفاده از نرم افزار مشاهده و مستندسازی می شود.
  3. نقاطی که کاربر در آنها گیر می کند و یا واکنش نامناسبی دارد، و همچنین زمان آنکه کاربر بتواند کاری که می خواهد را انجام دهد یادداشت می شود.
  4. در پایان از کاربر پرسیده می شود که چقدر به اهداف خود رسید و چقدر رضایت دارد.
  5. این آزمایش بر روی چندین کاربر انجام می شود (اگر قبلا ابزارهایی در نرم افزار برای سنجش این موارد فرض شده باشد، حتی می توان بدون اطلاع کاربر نیز پایش را انجام داد تا رفتار کاربران را فهمید که البته باز هم شامل احساسات کاربر نشده و لازم است از خودشان پرسیده شود).
  6. حالا با توجه به داده هایی که کسب شده است، رفتارهای اصلی، اساسی، و فراگیر کاربران را بر روی بردار زمانی مشخص کرده و کل داستان کاربر را به بخشهای مختلفی تقسیم می کنیم. (هرچه تعداد این بخشها بیشتر باشد، دقت داستان کاربر بیشتر است اما باید دقت کرد که درگیر انبساط بیش از حد داستان نشویم)
  7. حالا ایرادات، بنبست ها، و زمانهایی که کاربران در هرکدام از مراحل داشته اند را در بخشهای مشخص شده می نویسیم.
  8. در مرحله نهایی سعی می کنیم ایرادات را رفع کرده و هدررفت زمان کاربران در هر مرحله را کمتر کنیم.
  9. این چرخه تا رفع تمام نقایص ادامه دارد و وابسته به رضایتمندی حداکثری کاربران است یعنی هر بار که مشکلی توسط کاربران گزارش شد، لازم است مجددا بر روی بورد نوشته شود

بر اساس نظریات: دیمیتریویچ، یووانوویچ، رالف، بک، جفریس، کون، فاولر، پاتون، برینکمپر