مدیریت استراتژیک اطلاعات

شامل تمام جنبه های برنامه ریزی، سازماندهی، فرایند، پردازش، کنترل، ارزیابی، و گزارش از نحوه جمع آوری، ذخیره سازی، آنالیز، و توزیع اطلاعات است. پنج رکن استراتژیک کسب و کار وجود دارد یعنی حاکمیت شرکتی، منابع انسانی، توسعه محصول، بازاریابی، و مدیریت اطلاعات و درواقع مدیریت اطلاعات بستر آنهاست. هدف اصلی مدیریت اطلاعات شامل:

  1. جمع آوری و تبدیل داده به اطلاعات و سپس به دانش «به مدیریت دانش مراجعه شود»
  2. تبدیل دانش به عمل یعنی استفاده از دانش تولید شده
  3. بررسی نتایج استفاده از دانش جهت آنالیز موفقیت همسو با استراتژی های سازمان و درصورت لزوم اصلاح است.

بر اساس نظریات: بلمیرو، گاردینر، سیمونز، نوناکا، تاکچی، همر، سنگه، مورتون، سایرت، مکنزی، هدبرگ، وینر، ونکاترامن، ایوانز

پارامترهای مدیریت استراتژیک اطلاعات

  1. مدیریت اطلاعات یک فرایند هزینه بر است بنابراین طبیعی است که بازدهی آن وابسته به منابع مالی باشد. این یعنی همانطور که منابع مالی مهم است، استفاده ی بهینه از بودجه نیز اهمیت دارد و برای این هدف است که مدیریت اطلاعات لازم است.
  2. اصلی ترین راه سنجش موفقیت مدیریت اطلاعات این است که ببینیم آیا نتیجه و خروجی ملموس در فعالیتها دارد یا خیر (که در پورتفولیو فناوری اطلاعات بیان شده است).
  3. شایستگی سازمانی یعنی توانایی افراد در پردازش اطلاعات و استفاده صحیح از آنها. مدیریت اطلاعات قصد دارد این کار را بصورت خودکار انجام دهد تا ساختار سازمان را شایسته سازد
  4. یکی از اصلی ترین منابع جمع آوری اطلاعات، همان است که بصورت عمومی توسط نهادها و سازمانها ارائه می شود مثلا برای یک فرودگاه، استفاده از داده های آب و هوا بسیار مهم است
  5. داده های وب نیز از اصلی ترین منابع اطلاعاتی بازار است که شرکت باید بداند بصورت مستمر به کدام داده ها نیاز دارد. مثلا شرکتی که فعالیت تجاری دارد، باید دایما از قیمت ارز در بازار اطلاع داشته باشد
  6. با توجه به اینکه داده های روزانه بسیار زیادند، شرکت باید دستورالعملی برای آنالیز داده ها و تبدیل به دانش مفید سازمانی داشته باشد تا داده های اضافی را فیلتر کند و نتیجه ی مناسب را استخراج کند. یعنی باید ابتدا بداند که چه اطلاعاتی را لازم دارد و سپس داده های دریافتی را بر همان اساس استخراج کند که این باعث کاهش زمان و هزینه می شود.
  7. اطلاعات جمع آوری شده که از فیلترهای بالا گذشته اند باید ساختاربندی و ذخیره شوند.
  8. بسیاری از زیرساختها با گذشت زمان منسوخ می شوند پس بسیار مهم است زیرساختی برای مدیریت اطلاعات استفاده شود که پایداری زیادی در برابر پیشرفت تکنولوژی داشته باشد و همچنین قابلیت آپدیت داشته باشد. مثلا یکی از معضلات اساسی سازمانهای قدیمی، تبدیل داده های FoxPro به SQL بود و همین باعث شده که هنوز هم برخی سازمانهای از FoxPro استفاده کنند.
  9. استفاده از بسترهای استاندارد برای ابزارهای مدیریت داده ضروری است. مثلا استفاده از PHP و برنامه‌نویسی وب شدیدا مفید است زیرا تمام برنامه ها با وب سازگاری دارند
  10. مدیریت اطلاعات باید همسو با اصلاح کننده فرآیندهای داخلی سازمان باشد تا پذیرفته شده و مفید باشد.
  11. با توجه به گسترش فناوری اطلاعات، یک از اهداف مدیریت اطلاعات شامل سنجش KPI پرسنل و سازمان است «برای شناخت KPI به مدیریت فرایند مراجعه شود»
  12. در حال حاضر اصلی ترین بستر پیاده سازی و آنالیز استراتژی های سازمانها فناوری اطلاعات است. مدیریت اطلاعات وظیفه پیاده سازی استراتژی های سازمان را دارد
  13. مدیریت اطلاعات وظیفه دارد تمام فرآیندهای درون و بیرون سازمان را با پتانسیل فناوری اطلاعات بهینه کند. این به معنی تحول دیجیتال است.
  14. پیاده سازی مدیریت اطلاعات یک فرایند تدریجی است و پرسنل باید ببینند که کارها برایشان آسانتر می شود در غیر اینصورت غیر ممکن است
  15. برای پیاده سازی مدیریت اطلاعات باید حمایت کامل مدیریت سازمان وجود داشته باشد
  16. تقسیم کار ضمن تعیین مرزها و در قالب سلسله فرآیند بین تمام پرسنل لازم است زیرا یک نفر نمی تواند تمام فرآیند انجام دهد. مدیریت اطلاعات یک کار سازمانی است

بر اساس نظریات: هندرسون، ونکاترامن، زاچمن، کراس، وارد، دانیل، آشبروک، استارنر، شیرکی، نوی، مک‌گارنس، چو، بیدوی، کاپلان، نورتون، داونپورت، بلمیرو، کار